من!

من!

من!
من!

من!

من!

summer time

خرداد ماه تموم شد و احوالات ما تمومی نداره.
توی این مدت اتفاقات زیادی برای تعریف کردن رخداده، ولی باور بفرمائین هییییچ حوصله ندارم.
دیشب در منزل طی یک حرکت انتحاری اعلام کردم احوالات درونیم و با کمال تعجب انکار نشدم!
میدونین احساس خیلی خیلی خیلی بدی دارم.حس یک زندانی، احساس میکنم توی این مملکت افتادم تو قفس.
خوندن اخباری که هر روز در گوشه و کنار این کشور درحال رخداد هست باعث میشه نفس کشیدن برام سخت بشه.
در راستای اعلام حال بعد در منزل،  پیشنهاد رفتن و مطرح کردم و در کمال آرامش باهاش مخالفت شد...
گاهی واقعا نمیکشم...
داریم پیر میشیم بدون اینکه جوونی کنیم...بدون اینکه حتی زندگی کنیم،
دنیا ابدا عادل نیست، عدالت چیزی نیست جز یک توهم مسخره!
عدالت نه در آفرینش مشهوده نه در زندگی، نه در جنسیت نه در مکان و نه در زمان.
دنیا جای قشنگی برای زندگی کردن نیست. یا حداقل دنیای ما جای متعفنی هست...

ته نوشت:زجر آورترین ساعات عمرا زمان برگشت از سرکار و تنهایی خونه هست!
ساعتی مملو از سکوت و عقربه هایی که نمیگذرن و البته گرمایی عجییییب...
نظرات 1 + ارسال نظر
دال سه‌شنبه 19 تیر 1397 ساعت 23:32 http://neinteen.blogsky.com

من هیجان‌آور ترین پیشنهادی که در تمام عمرم بهم شده بود رو در منزل مطرح کردم، جوابش یک "عه؟" خالی بود! :))

هاهاهاهااا...عه را گفته و به فوتبال خیره میشود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد