روی تخت دراز میکشم.لبخند میزنم.آراااااامش...
تن خسته ام گویی بعد مدتها داره آروم میگیره، چه خوش رنگه این آرامش...چه دلچسبه...
چشم هامو آروم میبندم و نفس میکشم و آروم میگیرم...
بعد ماه ها دارم طعم آرامش و میچشم، زندگی کوتاه تر از اونیه که خودمون و دچار عذاب خود خواسته کنیم. خیلی کوتاه تر...