خش خش برگهای زرد پائیزی زیر قدم هاتون، با پچ پچ های شیرین ، گرمی بین دستاتون و حس ناب، وقتی دستت و میگیره توی دستش و بهت میگه دستات یخ زده چرا....و تو لبخند می.. اهههههههه!
نه خیر آقا نه خیر!
ولمون کنین!
اصلا پائیزه و ولگردی های تک نفره با یه جفت کتونی نرم و سوئیشرت کلاه دار و هندزفری با یه گونی موسیقی از هر نوع و هر سبک و هر زبون، یه کیف پستچی هم وردار که سبک باشه و راحت که بتونی گوشی و بزاری تو زیپش تا دستات برای لمس هوا و درخت و گربه آزاد باشن.
بعدش بزنی به دل خیابون.فارغ از همه جا، فارغ از همه چیز، راه بری و راه بری و راه بری و خنکای پائیز همراهیت کنه.
بری یه گوشه پارک بشینی روی نیمکت و زل بزنی به یه نقطه و نمه نمه گریه کنی و نسیم پائیز همدمت باشه.
دست کنی توی کیفت و نارنگی و از توش بکشی بیرون، پوست بگیری و بوی خوش نارنگی بپیچه لابلای موهات، بعد یه تیکه نارنگی بزاری زیر دندونت و چشمات و ببندی، موسیقی و عوض کنی...این حال خوب کن تره...
بی خیال بشی...بیخیال همه چی...
زندگی گویا تو همین طعم خوش نارنگی خلاصه میشه...تموم میشه...
همین و بس!
چای گرم با خرما وای با فیلم خوب
خیلی وقته چایی با خرما نخوردم...خیلی طعم لذت بخشیه