شنبه صبح سوار تاکسی میشم، موقع پیاده شدن ۱۵۰۰ تومن تحویل راننده میدم نگاهی به پول میندازه و میگه خانوم ۲ تومن میشه!
میگم آقا مسیر هر روزمه کرایش همینه، میگه نه خانوم ۱۱.۵ درصد گرون تر شده!
میگم از کی؟ا کمی فکر میکنه و با چند تا من و من میگه از پنج شنبه شب!!
زیر لب لا اله اللهی میگم و ۲ تومن تحویلش میدم.
بعد پیاده شدن چند ثانیه بی اختیار به شماره پلاکش و شماره تاکسیش خیره میشم، از آینه متوجه رفتارم میشه، وسط خیابونم که میشنوم داره صدام میکنه،نیم نگاهی بهش میندازم، تا کمر از شیشه جلو اومده بیرون و میگه خانووووم خانووووم بیا ۵۰۰ تومنت و بدم نری شر شی!
با دستم اشاره میکنم برو و از خیابون رد میشم.
نمیخوام ازش شکایت کنم که اگه بخوامم بی نتیجه است!
بهش فکر میکنم، مدام و مدام، حق نداره بهم دروغ بگه و به زور ازم پول اضافه بگیره، اما حقشم نیست با این گرونی و نداری صبح تا شب پشت فرمون تو گرما و سرما دنبال نون شبش باشه...
راستیتش حق هیچ کدوممون نیست...